خب ...از کجا شروع کنیم؟:/
کوشا 20 ساله اولین کامنت میشه اگه اینجوریه:/
*به شیپ کوشا و آرتمیس فکر میکند*
سینیوریتا !شما در کل یک شیپ پیشنهاد کردید و سرکار خانم موچی ردش کردن.قابل تعمقه ....
@ناشناس
بانوی من... میشه خودتونو جای من جا نذارید؟ D: و میتونم حدس بزنم کوارتتو خوندین.. که یا احتمالا مونی هستین یا آرتی همونجور که «پدر» توی کتاب درمورد شیطان گفت قابل تعمقه شما هم گفتین(:
من شما نیستم بانوی من، نیستم :)
@ناشناس
میدونم عشق کتاب نیستی..
عشق کتاب رهگذر رو درست مینویسه...D:
نه «ره گذر» !
@عشق کتاب
خب،سوالی که پیش میاد اینه که چرا من حتما باید بانو باشم مرد جوان:)
ممکنه واقعا یه رهگذر باشم که بر حسب اتفاق این کتابی که شما میفرمایین رو خونده:)
مسر نیست کیدو:) مطمئنم مستر نیست، احتمالا یه بانوی زیباروئه مثل بقیه بانوهای بیان.
از دیدار باهاتون خوشوقتم مادمازل! (=
بچه ها، بچه ها بچه ها! :/
کی انقدر ناشتاس ستیز شدین؟ چرا انقدر به مادمازلمون توهین میکنین؟ من جذبش شدم(: مادمازلم... تو احتمالا منو میشناسی و من میتونم تا صبح باهات حرف بزنم، راستش میدونی.. تو منو یاد خودم میندازی، خود ناشناسم، فقط من اینجوری حرف میزدم.. (:
و هیچ چیزی کامل درست نیست، ممکنه همون مادمازلی باشین که فکر میکردم، ممکنه نشناسمتون و حتی ممکنه اون پسری باشین که دنبالشم یا همون مرد 40 ساله مبتلا به افسردگی، مهم نیست، مهم اینه که ناشناسین=) مهم همینه... ولی احتمالا بانویید(=
@عشق کتاب
اوه مرد جوان!حقیقتا فکر نمی کنم به حدی وراج باشی که تا صبح با من به مصاحبت بپردازی
@moony
واقعا فکر نمی کنم نیازی به این مقدار خشونت باشه مادام!
عشق کتاب عزیز.مگه قرار نبود با هم به بحث بپردازیم؟:)
@ناشناس
کامنتای بیان هم میدونن که فرد بدون هویت نباید تایید بشه! (اشاره به کد امنیتی بیان)
چرا بدون هویت؟ هممون حداقل یه اسم داریم که! D:
یا یه اکانت بیان! DD:
*خندیدن*
مادمازل من! من واقعا خوشحالم که داریم صحبت میکنیم، میدونین؟ من همیشه عاشق متمایزا بودم، اونایی که خلاف جهت رود سعی میکنن حرکت کنن و باورت نمیشه من اون ماهیم که به سنگ تکیه داده و سر جاش وایساده. من عاشق ناشناسام، اونم از نوع متمایزشون..
خب.. بیاید به بحث بپردازیم بانوی من، و بهتون اطمینان میدم من وراج تر از چیزی هستم که به نظر میام، و برای ناشناسام وقت زیادی قائل میشم. درمورد چی بحث کنیم بانو؟ درمورد هویتتون؟ یا درمورد هویتم؟ کدومشون؟
و دوست عزیز و قدیمی من، مونی؛ *لبخند* نیاز به خشونت نیست، داریم قهوه مینوشیم و حرف میزنیم ((=
@ مونی
آره واقعا!!
*می رود روی پیشخوان کافه .مراقب است تعادلش بهم نخورد و نیفتد..
"بلند گو را روشن می کند:دوشیزگان و آقایون عزیز لطفا انقدر کافه بیان را با ناشناس هایتان شلوغ نکنید!"
آروم دست موچی را میگیرد تا پایین بیاید!*
عـه:/
باز کن آقا ناشناسو میخوام با ناشناس جونم حرف بزنم! اذیت نمیکرد که.. (#انجمن حمایت از ناشناس ها)
بچه ها._.
اون کافه کاپکیک بودا._.
اونجا خیلی کافه تر بود"-"
چرا هیچ کاریو درست انجام نمیدیمTT
نیم ساعت رفتم امتحان بدم بیام ببین چی شد"-"
همتون خفه شدید حالا|:
اصن منم ناشناسم|:
اینکه پست رو حذف نمیکنی :/
@ مونی
نه بابا من اصلا حال و حوصله ندارم ، من نبودم :/
@ آقای آبی
یاد استیک افتادم XD
خب پس یعنی الان اون کارت آویزون پشت در شیشه ای کافه رو بزارم همین بمونه؟ : "Open"
کیدو هات چاکلت رو درست کن
تا برم از بلو دونات بگیرم....
کافه بدون اینا نمیشه که...
اره نعناع هم بریز...
استلا بستنی میاره....
بوو هم چایی...
منم وظیفه خطیر خوردن رو به عهده میگیرم....
@عشق کتاب
ما عوامل پشت صحنه ایم مثلا"-"
تو باید یه چیزی به مشتریا بگی دیگه...TT
@کیدو یا آرتی
{نمی دونم کی جوابمو داده!}
من کارت رو بر می گردونم!
*دوان دوان می دود سمت در شیشه ایه کافه*
@آقای آبی
نه دیگه تست میکنی ببینی همه چیز در شان مشتری های عزیزمون هست یا نه D:
من هنوز نمیدونم اینجا قراره چیکار کنیم :/
ولی میخوام بدونم فحش هم میفروشید ؟!
خب برای کاربری اینجا..
اگه قرار باشه راجب این موضوع کافه بیان بنویسیم..
میتونه همون جایی باشه که نوشته هارو به اشتراک میزاریم تا داستان شکل بگیره!
واییییی کیدوووووو
بگووو چی شددد
من داشتم در جواب استلا مینوشتم شیطونه راست میگه :)
بعد دیدم تو همونی جواب دادی!
تفاهم تا چه حد!
چرا انقد بلاتکلیفیم ._.
من میتونم کاری کنم؟ :/ تو پنل مدیریت.. میخواین پست شروعشو من بنویسیم؟
@عشق کتاب
واقعا باید تریبون رو بدیم دست خودت... یکی این بچه رو نویسنده کنه اینجا"-"
@آیسان و زهرا سادات
تجربه بهم ثابت کرده هیچ وقت نمیشه جسته و گریخته چت نکرد با اینا
نباید بگم جرقه ی داستان "کافه بیان" داره تو ذهنم منفجر میشه؟
اینم نباید بگم که میخوام بنویسمش؟
اینم نباید بگم که من هیچوقت کوتاه و خلاصه نویسی بلد نیستم
و اکه بخوام تخیلاتم رو راجب کافه بیان بنویسم قطعا یک رمان میشه!؟
@مگنولیا
چشم گارداش!
از امروز باید این رمان رو استارت بزنم!
*خاک پاشیدن بر سر* "مثلا به خودم قول داده بودم امروز نیام بیان!!
کل بیان اومد تو امرزوم!!
واییییییی بچه ها!ببخشید من نبودم!برقا رفته بود و من با لپ تاپ میام بیان..لپ تاپ هم شارژرش خرابه برای همین نمیتونستم بیام!واقعا ببخشیددددددد و الان جریان چیه؟:/147 تا نظر خداوکیلی؟0-0
فکت: هروقت میبینین میرای میگه گادد بدونین کیدو پشت نقششهD: گادد تیکه کلام قشنگیه. ایشاالله تیکه کلام بعدی:دی
@موچی
کجا بودی دختر!!!
کیک تموم کردیم بدو لباست رو بپوش برو تو آشپزخونه {تصورات}
@مونی
چی شده؟ *آستین ها را بالا زده می دود طرف مونی!*
پ.ن:آقایون حاضر کمک کنید از پست مگلونیا تا اینجا من همش دارم از این ور می دوم این از اون ور می دوم این ور برای کمک!
@موچی
چرا عذر میکنی؟ *-* هیچی رو از دست ندادی، همش داشتیم چرت و پرت میگفتیم.. تازه کارمون داره شروع میشه @-@
بابا بهشون برخورده .
الان زیر میز قایم شدم.با ساطور و وردنه ی موچی دارن دنبالم می گردن کمممممک
خدای من دارم کامنت هرو بالا و پایین میکنم..
پروفایل من همش هست/داره به چشم میخوره!؟
+راستی پست من چی شد؟
مدیریت با تراکت پخش کنی جلوی در تو سرما که موافقت نکرد!@_@
@موچی
جون من تصورتون از من چیه ؟منم انسانم نقطه ضعف دارم
نه تو نمیشی آبجی
*هاله هجومی اش را بر می انگیزد*
@همه!!!!!
باورتون نمیشه!!!
دیشب چی تو تصورات قبل از خوابم گذشت!!!
"همه مون تو یک کافه بودیم!!!!!
مظنون کافه خیلی برام عجیبه چون من دیشب از کافه بیان خبر نداشتم!!
بعد من بزرگترین لازانیا رو سفارش دادم چون می دونستم طرفدار زیاد داره!! ;)
عجیب نیست!!
برای خودم خیلی عجیبه انگار قراره این داستان واقعا جهانی بشه!!
خب پست نیازمندی بزارین!!
بنویسین اینجا کجاست و بعد تو کامنت ها اون هایی که میخوان استخدام شن رزومشون رو بنویسن!! @_@
بعد شما تایید صلاحیت کنین و بهشون پست بدین..
ولی واقعا هرکی یدونه کامنت بزاره!
این برای نوشتن من هم کمک میکنه که شخصیت هارو بیشتر بشناسم!
@موچی
خودمم باورم نمیشه!!
الان یادم افتاد!@_@
تازه جزئیات بیشتر بود دیگه من ننوشتم!! کارهای دیگه ای هم غیر از لازانیا خوردن کردیم البته!
@آیسان
وای... جدا؟! ×-×
خب، حالا اینجا بگیم یا یه پست جدید میذارین؟/میذارن؟(؟!)
منم @-@
بذار مینویسم شاید خوب شد اصلا=")
آرتی همشو یه جا نمینویسم تو پیش نویساشو بخون بعدا خواستی یه چیزی اضافه کن بهش@-@
@زهرا
آره واقعا!! غش کردم! زنگ بزنین اورژانس! @_@
نه اینجا نگین که بعدا بشه پیدا کرد!
چی خوش میگذره -_-
باورتون نمیشه داریم از طریق برچسب زرد حر ف میزنیم نصفش اینه که
+تو کی هستی:/
_خودت کیی؟ @-@
+ اول تو بگو *-*
نمیشه من یه وب بزنم که مال خودم نباشه بعد برم خودمو نویسنده کنم!؟😂
منم دلم خواست یجا نویسنده بشم خب! TT
ما رو که نویسنده و 24/7 آنلاین نمی دونید ولی گیفی چیزی خواستید گفتم بگم لبتاب من در حال انفجار از گیف و از این والپیپر های کلاژ.. و ایناست..
به هر حال اینجا هستم..{در حال پارت نویسی}
@استلا
خیلی وقت بود میخواستم سمر بذارم نمیدونم چرا نمیداشتم :/
از معنیش خوشم اومد. یعنی داستان :))
چرا پیام خصوصی رو بستید!
من یه چنتایی عکس و گیف و اینا پیدا کردم!
چطور برسونم دستتون؟
پیام رمز دار؟
بچه ها چند تا نظر :/
اسمشو نذاریم کافه بیان :/
یه اسم بذاریم برا اکیپمون ...
درباره وبلاگ هم میتونیم بنویسیم دورهمی چند تا رفیق دور از هم :/
عکس هدر هم فانتزی باشه بامزه ترع *-*
XDDD
عهههه کیدووووو توعم اینجااااییییییییی
بیشوووررررررر بی ادبببب دلم برا توعم تنگ شدددد :(
ههییی خدااااا موچی و آیسانم ک هیچ دیگ
اصن من دو روز نباشم قطعا روز سوم دلم از تنگی نابود میشه :||
عههه تو آرتمیسییییییییییی 0--0
جدنیییییییی
پ اون یکی وبت چیییییییی؟
کیدوووووو زهر مااااااررر XDDD
تو رو میشناسممممم
فیلتر شکن پوکیده کلاااا
از اون روز ک گفتیااا منم گفتم سرورا نابودن کلااا تل نرفتم
میدونم تو هستییییی XDD
ولی خبب من نبودم دیگ
الانم نباید باشم :||
ینی پنج دیقه بعد باید برم
هعی دنیا چ کردی با ما
ولی پروفت با پونصد بار خارج شدن هنوز برای من عوض نشده./
اشکال نداره :)
درست میشه =")
هممم..
کافه اولش از فکر کیدو و هیونگ و مگلونیا اومده!!
اگه پستش رو خونده باشی اصلا ایده ی زدن این وبه از همون جا اومد!
@ موچی
عه قرار نبود لو بدیا :/
@ آیسان
آره ولی اینجا که قرار نیست قهوه بخوریم :/ میخوایم رول نویسی کنیم و ...
عاره خوووو
تهجبیدمممممم
اون یکی وبت پابرجا میمونه؟
کیدوووووو رفتی؟
البته منم باید برمااا ://
نمیدونم چرا چسبیدم انگار
@استلا
اوهوم می دونم! :///
ولی خب کافه هم اصطلاح جالبیه!
+خب به نظرت به غیر از کافه چی می تونه همه مون رو دور هم جمع کنه!؟
+رستوران؟! XD
@استلا
آره با یک کارشناس مواد مخدر صحبت کردیم علائمتو بهش گفتیم..
گفت شک نکنین یه چیزی زده!
XDDDD
@روما
بابت کامنت دیشبت ممنونم:")و..صبح که بلند شدم و دیدمش بهم خیلی حس خوبی داد..حیف نمیتونستم جوابشو بدمT-T
چرا من سه تا کامنت دادم هر کدومو یکی جواب داده؟"-"
یکیشو عشق کتاب یکیشو آرتمیس یکی هم کیدو:/
خوب نه هر کدومو یکیتون جواب دادین جالب بود!انتظار داشتم فقط یکیتون جواب بده:/
به نظرم دوباره داریم از موضوع دور میشیم ها؟!!
+کی می خواید پست اول رو منتشر کنید؟!
شما هر اسمی دوست دارین رو این وب بزارین..
رو رمان نا نوشته ی من اسمش همون "کافه بیان" می مونه! :")
*آبمیوه مینوشد*
@استلا
چرا حس میکنم منگی؟ :/ مثل یکی که تازه از خواب بیدار شده باشه.. نه حوصله کسیو داری نه میدونی میخوای چیکار کنی D:
@عشق کتاب
آخ دقیقا!همینطوریه استلا:/
*به روی خودش نمی آورد تا همین قبل صفحه چت همینطوری بوده است*
@استلا
:/چرا پروفایلت تو پنل یه چیز دیگس تو وب یه چیز دیگه -_- و من نمیشناسمــــت:/ باید هردفعه اسمتو نگاه کنم -_-
@عشق کتاب
آخ دقیقا منم:/هی باید اسم استلا رو نگاه کنم ببینم کی کامنت داده-__-مخصوصا توی وبای دیگران:/
@عشق کتاب
از بس از صبحی پشت لپ تاپ و گوشی هستیم:/حس میکنم هممون یه مشت نوجوون بیکار علافه که درس هم نمیخونن!-__-
@همه
شما هی دارین از پروفایل استلا میگین..
ولی برای من همون قبلیه هنوز! TT
+خودمم می دونم!!پونصد بار خارج شدم دوباره اومدم!@_@
@استلا
یعنی نمیخوای بذاری رو همون پروفایل؟ *-*
نکن این کارو دختر جان! من رو 3 تا چیز تو بیان حساسم:/ وب خودم، دوستام و پروفایل دیگران، مخصوصا مال تو که دیگه شده بود نشان تجاری -_-
@موچی
آره واقعا امیدوارم فقط کپک نزنیم :/
یا چمنی علفزاری چیزی زیرمون سبز نشه !! XD
@ موچی
خیر سرم کنکور دارم :||||||||||||||||||||
@ عشق کتاب
اونو دیگه ندوست :(
نشان تجاری XDDD
@عشق کتاب
یعنی منم عوض میکردم پروفمو ناراحت میشدی؟"-"ولی خوب دیگه نمیخوام پروفمو عوض کنم:/از نظرم شبیهمه(":
@استلا
خیر سرم منم انتخاب رشته دارم:/به جای تحقیق در مورد رشته ها دارم اینجا ول میگردم-__-
@آیسان
فکرشو بکنXDزیر پامون علف سبز بشهXD
چ مثل چت
جفنگ طور ها
خنگولیا
پشمک های خنگ
خنگ آباد
قشنگ تر از این نمیشه توهین کرد XD
@کیدو
اه سلام بیبی بلو!
چرا حرفی نمیزنی؟:/نمیبینی چقدر داریم سعی میکنیم اسم انتخاب کنیم بعد تو خفه خون گرفتی؟:/
خب چرا پسر!!
پاشو برو!
*پا می شود که عشق کتاب را به سمت اتاق "ارسال مطلب جدید"
هل بدهد! @_@
@کیدو
انقدر حرف گوش نکنه!؟ XD
مثلا خواستم با لطافت برخورد کنم! @_@
پس باید این جوری برخورد کنیم!! *یاداشت کردن در دفترچه و نت برداری!*
"صندلی های آخر اتوبوس!"
"دیوانه های رویا پرداز"
"تیمارستان خیالباف ها"
"عروسک های زنده@-@!"
@عشق کتاب؟
اسم خودت قراره همین باشه!؟
می شه یک نمونه دیگه پیشنهاد بدی!؟
یه جوری نیست هی تکرار کنیم عشق کتاب اومد یا مثلا عشق کتاب رفت؟ {تو داستان}
امیر که نمیخواد بگین..
همون عشق کتاب یا سینیور ^^ حالا یه چیزی خودتون انتخاب کنینD:
هیچوقت فکر نمیکردم دوستام بدتر از خودم باشن، هممون یه تصمیمی میگیریم یه ساعت بعدش بیخیال میشیم:/ -_-
بذارین بچه ها همینجا چت کنیم تا یه روزی کافه بیانو شروع میکنیم..
+چرا اون موقع انقد رویایی بود؟ :/
من بیخیال نشدم ولی! اگه بتونم به یک تناسبی تو اسم ها برسم..
شروع به نوشتن برای خودم می کنم! *عینک دودی زدن*
+هنوز هم رویاییه! @_@
ولی شاید چون اول میخواستیم واقعی باشه ولی الان یک وبه فقط!
بعد از ۴۰۷ کامنت!
نمی دونم چیکار کنیم!-_-
کافه تعطیله! تا مسئولان یه تصمیمی بگیرن! -_-
*پلاکارت تعطیل را روی در کافه می زند*
خسته نباشید دیوانگان *-*
بچه ها یه مشکل:/
هروقت میخوام نظر بذارم وبلاگم پیش فرض میاد رو کافه بیان و باید هردفعه بذارمش رو کتابخانه اسرار:/ چیکار میتونم بکنم؟
+میگم یه چیزی، میخواید اصلا یکم به خودمون استراحت بدیم بریم از وب بیرون تا ببینم بعدش باید چیکار کنیم؟ :/
راستی امیدوارم همتون این رو ببینید و بخونید!
من در نوشتن به جاهای خوبی رسیدم :")
و خب نمی دونم از کجا به بعد دیگه چیزی به ذهنم نرسه و استاپ کنم..
ولی هروقت که تموم بشه و تایپش کنم.
تو وبلاگ اینجانب به صورت رمز دار و با اسم کافه بیان! منتشرش می کنم!
البته دلم نمی خواد خیلی رو محور واقعیت پیش برم..بیشتر می خوام تخیلی باشه! @_@
هلو بچه ها"-"
من تا الان حضور نداشتم._.کامنت ها رو خوندم..و الان قراره خاک رس بریزیم سرمون یا شن؟D:
خدا جون!!!
چقدر کامنت!!!!!!!!!!!
چرا زودتر خبرم نکردین!!!!!!!!!!!
من قهرم باهاتون!
اعتراف میکنم من هر روز به پنلم سر میزنم. نظر خصوصی بدین جواب میدم بهتون D:
از وقتی وب زدم فقط دو روز بوده که پام رو توی پنلم نذاشتم!!!!
(فرار میکند تا فحش نخورد....)
*گذاشتن کلاه کاسکت بر سر*
*دویدن به سمت موتور*
*سوار شدن بر موتور*
*روشن کردن موتور*
*گریختن و محو شدن در دود*
چرا تو منو هوم پیج رو برداشتین! آدم گیر میکنه نمیتونه برگرده سر جای اولش "-"/
قضیه چیه "-" اگه اون کیدو بوده پس تو کی هستی "-" چند نفر اینجا می تونن کامنت جواب بدن "-" وای خاک بسرم "-"
یااا ابلفضضضض :|
442 تا کامنت؟
قراره اینجا چه اتفاقی بیوفته؟ D:
بی صبرانه منتظرم
عاغااااااXD
واقعا تا الانش اینجا همه چی خنده دارهXD
بزارید نظراتو با اسم زیبای آیلین(سکینه کوماندو) مذین کنمD:
و عکس هونگسوک ژذابم البته:">
الان چن نفر جوابمو دادن
یه ذره گیج شدم
اولی آرتمیسه؟
و ینی کلاا آرتمیسه؟
و دیگه اینکه من اصن برم خودمو از برج میلاد پرت کنم زمین راحت شم
و اینکه ممنون زحمت کشیدی و جمله معروف روما تویی رو به کار بردی :/
"-"... من در دعوا طرف هیچکس نیستم، اما، حرف آرتی خیلی منطقی به نظر میرسه! :دی
برام جالبه اون روز چهار صد تا کامنت دادیم ولی آخرش هیچ کس هیچی نمی دونست"-"
یعنی انقددرر؟!
انقدر راحت می تونیم چهار صد تا کامنت چرت و پرت بدیم؟! -__-
آقا
یه کدی هس بیابمش بهتون میدم هرکی نظر جواب میده پروف اونو بزنه:/
مگه اینکه همتون از یه اکانت استفاده کنیدXD
تا اون موقع هشتگ بزنید حداقل:/XD
کلا گفتم پیشگیری برای آیندهXD
+حال ندارم 400 تا کامنت بخونم بگید دقیقا چیشد._.
@آرتی
خب ببین نمیدونم کده کجاسD:
آری تو وب پنتا گذاشته بودش
ولی من قالبو عوض کردم
پس نیست
بزا وب لونا بسرم اونجا کده رو داشت
آیلین با اکانت وب لونایش در خدمت شماستD:
تاحالا با این اکانت جایی کامنت نداده بودمXD
کد آیکنو پیدا کردم
کد مخفی کردن جعبه دنبال کننده هارو پیدا کردم
حتی یه کد به درد نخور هدرو ام پیدا کردم
ولی اون کده نیست که نیست:/
@آرتی
هقق اولیویامم
@کیدو
هشتگ کیدو زده زیرش-.-
دست به سینه پشت به کیدو می نشیند*
بی توجه کتاب می خواند*
و منی که نمیدونم چه خبره =")
*آبمیوه*
آرتی اونو خوندی؟ =")) امروز صبح داشتم دوباره میخوندمش.. چشمام داشت آتیش میگرفت *-* چجوری انقدر بد نوشتمش؟ حس میکنم در منزلت و ارزش کافه بیان نیست اصلا. =")
و هرچیزی شده باشه.. من طرف کیدو رو میگیرم ^-^
برگشتم اکانت اصلیم
@عشق کتاب
عا ببین من با این دوتا قهر کردمXD
@همتون
آهنگ 1+1 پنتاگونو گوش بدیدTT
مای سوپر پرتی لالالالالاTTTTTTT
کی کامنت دوم منو جواب داده؟
آرتی؟ @_@
هیچ کدومتون نمیگین به من "آیسانی" آخه xDDD
وای ولی یه تشکر به همتون بدهکارم اینجا! TT
نمی دونستم توهم زرد دوست داری خبTT زرد عشق منه پسرررر(دارم بهش اعتیاد پیدا میکنم@_@)
عه آیسانی؟ㅠㅠ
چون همتون ..حداقل اینجا..الف میزارین برای اسممTT مسخرستااا خیلی ولی واقعا فکر کنم نسبت بهش حساسیت پیدا کردم..
اصلا معیار شده برام حس میکنم هرکی اندازه یه~ بالای آ اسمم برای من وقت نمیزاره نمیتونه دوست من باشه-_-
آره دیدمشششTT
یاد آموزشگاه میترا افتادم..xDDDD
آره واقعا رو مخه پسرررر(اه اصلا دیگه عادت کردم بهش-_-)
خنگا دنبال کد میگردین به منم بگین دگ ://
الان شلوغ کردین کدو نمیدم ولی میدونمXD
و نمیخواد بازم بگی "روما تویی؟D:"
بعله خودمم-__-
اصلا خیلــــــــــــی خوب بود! XDDDDD
واییی پسررر!! اصلا بخاطر اینم که شده دلم خواست پسر باشم!TT
فقط بخاطر واییی پسررXDDD
نه ددمه :/
خو خودمم دیگ
این دیالوگ همون بحث یمه کثیفو بذارین کنار*-*
خودم جف پا میام وگرنه ^-^
سلام؟
*اکو شدن صدا*
کسی اینجا نیست؟
ببخشید من یه لیوان هات چاکلت میخواستم...البته اگه هنوز این کافه کار میکنه
آرتمیس ترکی تو؟
جان من؟
ترک کجا؟XDD
خدایی خیلی باحالی
الان بازم میخوای بگی "روما تویی؟D:" ؟
و علاوه براینکه به کافه خوش امدم صفا هم آوردمXD
راستش بانو عزیز تا چند دقیقه پیش جناب محترمی ازمن پذیرایی کردن
ولی در کل
سلام!
عاره دیگ
کسی که بدونه "دده" کیه ینی ترکه دیگD:
و وایی تبریز؟
چون ترکی باحالیXD
نه خعیر آنامهD:
های...
منم تازه وب زدم. دیدم پستتو ک گفتی از کجا شروع کنیم میخواستم بگم از پیدا کردن یه دوست جدید^^
دوسداشتی خوشحال می گردم